Reza
Farmand
رضا
فرمند |
||||
----------
|
10 October 2015 |
زن، سخناش را باز گذاشته بود |
گالری
|
|
در بخش
نگینه می خوانید:
درنگهایی پیرامون نگینههای شعر مدرن فارسی
گزینهای از نگینههای شعر برونمرزی
گزینهای از نگینههای شعر درونمرزی نگنیههای تازه: ----------------------------------------------------------------
---------------------------------
آموزههای شمس به مولوی یار، یک شرابِ انسانیست- ۳۰۵ شعر کوتاه
اسطورهی ندا
کیمیا خاتون
( سد شعر کوتاه، ۲۰۰۷)
شعرهای کوتاه پاریسی
میزبانی بحران (۳-۲۰۰۲)
اسیدِ غربت- گزینه
نیما
ساختهی نیلوفر طالبی
----------------------------------------
Renoir
Woman at the Piano
Ballerina
Andrew Atroshenko
Renat Domagalska
|
رضا فرمند
زن، سخناش را باز گذاشته بود جامههایش را یک یک برمیگیرد و روی سنگی مینهد و سینه به سینهی دریا برهنه میایستد من نگاه میکنم و دیگر شعر نمینویسم ---------------------- ------------------ Elskovens demokrati
I elskovens demokrati Tilhører ingen nogen Og kroppens grænser forbliver i kroppen. ------------------------ پرنده بارانتر است پرنده، بارانتر از انسان است ------------------------- منتشر شد
آموزههای شمس به مولوی
پیشگفتار و
فهرست مطالب کتاب شراب
شراب را انسان مینوشد! به هارمونی رویاش گوش میکنم؛ و از هوس بوسیدناش دیوانه میشوم. --------------- مادر زیبا نشد فرخند باد روز زن -------------- ------------------------- سکس، زبان ژرفا؛ زبان فرداست سکس، زیباترین سوخت امید است -------------- غربت و شتاب بیداری در غربت در دویدن باید خانه بسازی در غربت در پریدن باید خانه بسازی ----------------------------- نشان خدای بزرگ یک خدای بزرگ معنایش را در میان مردم باز میگذارد؛ و از شرم پرستش خود آب میشود ----------------- موتور شعر همیشه باید روشن بماند معنا ناگهان صدا میزند موتور شعر همیشه باید روشن بماند ------------------- آینههایت را زیاد کن خود را گل کن تا پروانهات را پیدا کنی! ------------------- خوشبختی پُر از تپش گام است دست که دراز کنی هر شاخهای کوتاه میشود! ----------------- برهنگی زن با برهنگیاش سخن میگوید زن با برهنگیاش میخندد زن چه آسوده در برهنگیاش آرمیده است! ----------------- صدای شاعر با دکلمههای تازه --------------- مادرم زیبا نشد (با دکلمهای تازه) ----------------- خطابهی واژن من خدای جهان کهربایی خود هستم و همیشه بیواسطه با خون شما مردان سخن گفتهام --------------- با پرچم برهنگی زن جوان، برهنگیاش را چون کتابی میان بیسوادان آزادی باز میکند -------------------- چوچوله
چوچوله ------------------- امید را باید واژه به واژه آموخت
امید را باید چنان نوشت که همیشه تازه بماند ------------------ زن، تنها راه همهی انسانهاست زن، گذرگاه همهی انسان هاست زن، تنها راه همهی انسانهاست ------------------- قلب زمان همیشه اکنون است ببار! ببار! ببار! اکنونات را آبیاری کن!
------------------ رویا، دل رهای انسان است رویا زیباترین ادامهی انسان است! ------------------- حق با زندگیست خطر کن حق با زندگیست خطر کن! حق با خوشیست خطر کن! ---------------- --------------- Woman is the Magnet of Freedom That hard time has passed When the man sat at the right side of God
--------------------------------- واژن واژن، شاهراهِ تنگِ زندگیست! واژن، کانون برهنگیست! ------------------------ اکنون خدایان هم آدم شدهاند زن فرزانه میگفت: اکنون، خدایان هم آدم شدهاند دستگاهِ دروغ و خدائیاتان را برچینید ------------------------------------------------------------- Holocaust
Holocaust means: Death thinks, animosity thinks And still, its possible to burn The most beautiful meaning of all, The meaning of human being --------------------------- سکس سکس، هوش تکامل را در خود آب کرده است؛ و هر معنایی را نمیپذیرد. ----------------------- کتاب ایران ورق میخورد کتاب ایران ورق میخورد کتاب ایران با کتاب جهان ورق میخورد -------------------------
--------------------------- I am still young for seeing, young for running I still rotate concepts And write their new facets No! I shouldnt die yet. -------------------------------------- آذربایجان آذربایجان! ای گردبادِ هوش و توانائي! آبهای شورت را به چشم اهریمنان پاش! ------------------------------------ تجاوز شب، سربازی چون هراسی به سولهاش وارد میشود با دشنامهای رکیک راهش را به پیکر زن باز میکند ------------------------------------- جهان، تشنهی دروغ شماست زرتشت باستانی! زرتشت پاک! ما از دروغ خسته شدهایم سرودههایت را یکبار دیگر بلند میخوانی؟ ------------------------------------- زندگی میگوید آزادی میگوید: خدا هم نباید بیاجازه، خدایی کند! --------------------------------- الماس خوشبختی خوشبختی، تعریفاش را به عهدهی تو گذاشته است! --------------------------------- از شکست اگر نیاموزی شکست میخوری شکست، تلخترین دوستِ انسان است! از شکست اگر نیاموزی شکست میخوری! ------------------------------- چقدر با تو بودن زیبا بود چقدر دانش هوسات بالا بود! چقدر با تو بودن زیبا بود! --------------------------------------- آفرین، هدیهای فرداییست آفرین، غنچهایست که در جان رفتهرفته باز میشود ---------------------------------------------- دست وقت را بگیر! دست وقت را بگیر مگرنه در وقت، گم میشوی! -------------------------------------------- خوشبینی دوست گل اگر میخواهی باشی خود را همیشه سبز نگه دار دوست پرنده اگر میخواهی باشی خود را همیشه بلند نگه دارد ---------------------------------------------- حبابهای دروغ مشت باز دروغ شما اکنون چگونه میتواند توفان اینهمه دانایی اینهمه خشم و خروش و شتاب را مهار کند؟ --------------------------------- هرچه میگویم تکرار کن هر چه میگویم تکرارکن! اقرار کن! مگرنه گوشت و استخوانات را با دندانهای ایمانامان دوباره میجویم! --------------------------------- همه میخواهند شهروند آزادی شوند امروز دریافتم که آگاهی ژرفتر از همهی باورهاست امروز دریافتم که آگاهی پهناورتر از همهی کشورهاست امروز دریافتم که همه میخواهند شهروند آزادی شوند -------------------------
مادرم زیبا نشد. دکلمهی خانم سایه مستان بدون پریدن به شعر نخواهی رسید دستِ دلات را که بگیری سبکتر از پرنده پرخواهی کشید
------------------------- ------------------------- زنان، پالایشگاه وقتاند زنان پرهای وقتاند مردانی که تنها میشوند سنگینی وقت را حس میکنند ------------------------- واژگانات را همیشه سبز نگهدار
واژگانات
را
همیشه
سبز
نگهدار
تا
کبوتران
دوستات
بدارند ------------------------- ۳۵ شعر کوتاه شعر از پروانه سبکتر است شعر از مرگ، بیپرواتر است ----------------------- مرگنامه هنوز جانم را در اوج ننوشتهام
نه! نه! هنوز نباید بمیرم! -------------------------- شعر در ترافیک شلوغ زندگی من اگر شعری را در لبخند زنی ببینم میبوسم من اگر شعری را در مادگی زنی ببینم میلیسم
----------------------- هر کس اوج خود را باید پیدا کند پرندهای کوچک، نیروی سترگ جاذبه را پس میزند
----------------------------- پیروزیها پَر میشوند؛ پله میشوند پیروزیها کوه میشوند؛ قله میشوند پیروزیها الماس میشوند
----------------------------- من دیگر چشم به راه کسی نیستم همینکه راههایی از شعر، در این واژههای سخت کشیدهام کافیست!
------------------------------------- با زور نمیتوان زندگی را ترساند با زور نمیتوان معنای زن را دگرگون کرد
-------------------------------- این شعر پیشتر به نام «زندگی از پدرم نرنجیدهاست» چاپ شده بود ---------------------------------
مادرم زیبا نشد به زبان پشتو.
برگردان فرهاد ویار (۲۳۰ شعرکوتاه) زندگی، هنوز بهترین دوست توست زندگی، هنوز در آینده چشم به راه توست
------------------------------ خود را زیبا کن تا بتوانی برگزینی خود را توانا کن تا بتوانی برگزینی
--------------------------------------------- وقت را اگر نپرانی پرنده نمیشود!
------------------------------------------- زنده باد اینترنت! زنده باد ماهوارهها، پیامکها! زنده باد سایتها و وبلاگها که دیدن را پخش میکنند
----------------------------------------- رامین! نازنین تبریز دروغ یک گامهم نتوانست از پاکیات پیشروی کند دروغ، کور باید باشد که کوههای جانات را ندید
همهی شعر در وقت، هر چه بکاری سبز میشود در وقت، هر چه بکاری سبز میشود وقت، پُربارترین کشتزارهاست!
-------------------------------- و خوابم در گسترای دغدغهها با شعلههای سیاه میسوزد
همهی شعر
«اسطورهی ندا»
هلوکاست
یعنی مرگ میاندیشید؛ کینه میاندیشد؛
و هنوز میتوان در کورههای
معناسوزی
زیباترین معناها، معنای انسان را سوخت
همهی شعر خوشبختی، تعریفاش را به عهدهی تو گذاشته است!
همهی شعر آزادی در زنان خود را میشکوفاند آزادی در زنان خود را به اوج میبرد
همهی شعر
شعرهای
پاریسی با
پیرایشی نو زمان را باید یاد بگیری! زمان پُر از پَر است پوشیدناشان را باید یاد بگیری! زمان پر از رود است سرچشمهاشان را باید یاد بگیری!
|
|||
آوردن چند سطر از نوشتههای این سایت و دادن لینک به منبع اصلی آزاد است! |